دوست داشتم مجاز شوم اما …
- تو یک مدتی دنبال این بودی که مجوز بگیری و به صورت مجاز کار کنی، اما از یک جایی به بعد به نظر میرسد این موضوع را رها کردی. میتوانیم بگوییم که یاس دیگر دنبال مجوز نیست؟
ماجرای مجوز در این چند وقت در مورد من خیلی بزرگ شده و بیش از اندازه به آن پرداخته میشود. داستان مجوز گرفتن من برمیگردد به چیزی حدود ۹سال پیش که دوست داشتم مجاز شوم و اقداماتی برای گرفتن مجوز هم انجام دادم. حتی مقطعی آقای فرشید رحیمیان به من گفت آهنگهایت را به ثبت رساندم، اما وقتی دوباره پیگیر شدم متاسفانه فقط جواب منفی شنیدم و همه دست رد به سینه من زدند.
- منطق و دلیلشان برای اینکه به تو مجوز نمیدادند چه بود؟
مانع اصلی سبک رپ بود! کلمهای به اسم رپ در ایران جایگاه خاصی ندارد و نمیتواند بهعنوان سبک موسیقی مطرح باشد. همان روزها بود که در دانشگاه شیراز همایش ملی آسیبشناسی برگزار شد و من را هم بهعنوان خوانندهای دعوت کردند که از آسیبهای اجتماعی حرف میزنم، اما در نهایت تلاش کردند من را در آن همایش بکوبند که البته به هدف خود نرسیدند. صادقانه میگویم من خیلی دنبال مجوز بودم و برایش دوندگیهای زیادی انجام دادم اما آن موقع کسی از من حمایت نکرد و امروز دیگر بهدنبال مجوز نیستم. نمیدانم چرا، اما انگار همیشه باید انسان خودش را از راههای مختلف نشان دهد تا بعد بگویند تو لیاقت مجاز شدن را داری! من باوجود اینکه یک خواننده زیرزمینی محسوب میشوم، اما چارچوبهای خودم را در کارم لحاظ میکنم.
- چرا دیگر به مجوز فکر نمیکنی؟
چون سانسور حرف هایم برایم قابل قبول نیست. برای یک رپر، سانسور شدن حرفهایش بدتر از همه چیز است. همانطور که گفتم من در موسیقی زیرزمینی خودم چارچوبها را رعایت میکنم. چرا باید شعرم را به دست کسی بدهم که تایید یا تکذیب کند! این افکار من است و دوست دارم مردم افکار من را بشنوند.
- جرقه این تغییر از کجا زده شد؟
من آن روزها خیلی رپ گوش میکردم، مخصوصا کارهای توپاک را خیلی دوست داشتم. او کسی بود که بهخاطر پرداختن به مسائل تبعیضنژادی وارد سبک رپ شده بود و شخصیت یاغی داشت و در نهایت هم در سن ۲۵ سالگی به قتل رسید.
- این یاغیگری در تو هم وجود داشت؟
صددرصد. روحیهای که در آن سن و سال داشتم اصلا با روحیهای که الان دارم قابل قیاس نبود. الان یک پسر آرام هستم که فقط به کار خودم میرسم اما آن روزها نمیتوانستی چنین شخصیتی را در من ببینی…
- پس تصمیم گرفتی آن روحیه یاغی را به موسیقیات منتقل کنی…
بله، اما الان دیگر ۳۰ ساله هستم و مثل همه آدمها بهدنبال امنیت و آرامشم. امروز من در تراکهایم بهدنبال امنیت و آرامش هستم. گرچه هنوز هم اگر لازم باشد یاغی خواهم شد اما تمام تلاشم را بهکار میبندم که مسائل را به شکل فرهنگی حل کنم.
- "کسی از گربههای ایرانی خبر ندارد" فیلمی است که در مورد موسیقی زیرزمینی ایران ساخته شده، با اصل این فیلم موافق هستی؟
صدرصد موافقم که باید در مورد این موضوع حرف زده میشد، اما من ترجیح میدهم سیر صعودی یک هنرمند در فیلم به تصویر کشیده شود؛ بهطور مثال قصه یک خواننده زیرزمینی که از زیرزمین کارش را آغاز میکند و در ادامه موفق هم میشود. اگر اینطور بود نور امید در دل کسی که میخواهد کار کند روشن میشد، اما با ساختاری که شاهد بودیم هرگز نمیتوان به امیدبخش بودن آن فکر کرد و امیدوار بود.
- شاید یکی از دلایلی که به تو هم مجوز نمیدهند این است که آهنگهایت به نوعی باعث نشان دادن بدیهای جامعه میشود….
من برای همه این مسائل فکر کرده ام و راه حل دارم. شما آمریکا را ببین، فقر در این کشور هم وجود دارد اما وقتی میخواهد خود را به دنیا معرفی کند لاسوگاس، کاخ سفید، منهتن و… را نشان میدهد. بهشخصه معتقدم اگر قرار است فلان محله فقیرنشین تهران نشان داده شود باید محلههای زیبا و متمولنشین هم به تصویر کشیده شود. در نهایت من در آهنگهایم معضلات را بیان میکنم اما وقتی یک نفر پیدا میشود که فیلم توهینآمیز ۳۰۰ را تولید میکند، فریاد میزنم که تو کی هستی که در مورد ایران صحبت میکنی؟
- چرا نکات مثبت جامعه را در آهنگهایت مطرح نمیکنی؟
ذات رپ اعتراض است. خاطرات منفی من خیلی بیشتر از خاطرات مثبت زندگی است و از طرفی احساس میکنم جامعه به کسی مثل من هم نیاز دارد که نکات منفی اجتماع را رصد کند و در انتها وجه مثبت موضوع را هم نشان دهد. من اگر از نکات منفی صحبت میکنم در نهایت میگویم میشود به آینده هم امید داشت. در واقع من معضلات را میگویم و در نهایت وجه مثبت و شاید امیدواری را به او نشان میدهم و از او میخواهم کمی بیشتر روی آن موضوع فکر و تامل کند.
- جامعه چقدر به تو لطمه زده که اینقدر منفینگر شدهای؟
اینها برمیگردد به گذشته من. فقر شدید در زندگی، بدهکاری، بیکاری و در یک کلام باتلاقی که من و خانوادهام هر روز بیشتر در آن احساس غرق شدن میکردیم، باعث شد چنین روحیهای پیدا کنم و از این معضلات صحبت کنم.
- مهمترین دلیلی که باعث شد به سمت رپ بیایی چه بود؟
من از همان دوران کودکی دست بهقلم بودم و خوب مینوشتم. داستانهایم طوری بود که دیگر برای نوشتن نیاز به تخیل نداشتم و حقایق زندگیام را در قالب داستان مینوشتم. آن سالها تنها راهی که برای خالی کردن عقدههایم پیش رو داشتم، نوشتن بود. البته یک دورهای کارهای دیگری را هم برای خالی کردن خودم تجربه کردم که البته مسیرهای درستی نبود. مثلا یک مدتی خیلی دعوا میکردم یا وقتی پولدارها را میدیدم با نگاه خیلی منفی با آنها برخورد میکردم، اما بعد از مدتی حس کردم این راهی نیست که بخواهم با آن به یک آینده روشن برسم. آن زمان واقعا کسی هم نبود که بگوید یاسر این راهی که داری طی میکنی به جای خوبی ختم نمیشود، نمیدانم چه شد که با خودم به این نتیجه رسیدم که باید مسیرم را تغییر دهم.
- با اینکه در کودکی با فقر دست و پنجه نرم میکردی چرا بهدنبال پول درآوردن نرفتی؟
برای من مهم این بود که حرف بزنم. "من ادامه میدم تا وقتی که حرف هست/ آتشفشان رو نمیشه با برف بست"؛ من از نظر درونی خیلی بهم ریخته بودم و اگر حرف نمیزدم معلوم نبود چه سرنوشتی برایم رقم میخورد. شاید الان من را در جوی آب پیدا میکردید شاید هم پای چوبه دار! در واقع در محیطی بزرگ شدم که پتانسیل این کارها را داشتم، اما خودم تلاش کردم که مسیر زندگیام را تغییر دهم.
- برای خواندن رپ چه فشارهایی را متحمل شدی؟
اولین ترکش این بود که هیچکس ما را حساب نمیکرد. هیچوقت فراموش نمیکنم که یک روز وقتی برای ضبط پشت میکروفون یکی از استودیوهای تهران قرار گرفتم، صدابردار دکمه STOP را فشار داد و به من گفت، اینجا جای هنر است نه روزنامه خواندن!
- این برخورد باعث نشد ناامید و سرخورده شوی؟
نه، اصلا.
- باتوجه به اینکه این سبک در ایران سابقه و البته آیندهای هم نداشت، چرا ناامید نشدی؟
من میخواستم به این وسلیه خودم را خالی کنم و حرفهای دلم را بزنم. برای من مهم نبود که دیگران چه چیزی میگویند. من آن روزها کار هم میکردم، از صبح ساعت ۸ به شرکت بازرگانی عمویم میرفتم و تا ساعت ۶ بعدازظهر آنجا مشغول بودم، از ساعت ۶ هم با پیکانی که داشتیم تا ساعت ۱۱ شب مسافرکشی میکردم و بعد از اینکه ماشین را جلوی خانه پارک میکردم، به خانه یکی از دوستانم(ملکی) که هنوز هم که هنوز است خودم را به او مدیون میدانم، میرفتم و با هم موسیقی کار میکردیم. من شش سال به این شکل زندگی کردم، شش سال خواب برایم معنا نداشت و فقط به هدفم میاندیشیدم.
ریا کار نیستم
مردم همه با سیلی صورتشان را سرخ نگه میدارند، اما من رک و پوست کنده از دردهایم صحبت کردم تا شاید تجربیات من به نجات یک انسان دیگر کمک کند. من همه مردم کشورم را دوست دارم حتی آنهایی که حرفهای مرا ریا میبینند. بعضی مسائل هست که در شرایط عادی ریا محسوب میشود، اما در این شرایط فکر میکنم ریا معنایی ندارد.
نفسم از جای گرم بلند نمی شود
بهنظر من در سبک رپ اول باید خودت را به مردم معرفی کنی؛ من در تراکهایم به مخاطبم گفتم که نفسم از جای گرم بلند نمیشود و کسی هستم که در زندگی سختیهای زیادی را متحمل شدهام. یاس از روی شکمسیری حرف نمیزند. یاس خواننده هدفمندی است و اگر حمل به خودستایی نباشد هیچکسی را مثل خودم هدفمند ندیدهام.
- با این تفاسیر هیچوقت به سمت خلاف کشیده نشدی، مثلا اعتیاد؟
نه، هیچوقت.
- اما یکبار یکی از برنامههای تلویزیونی تو را متهم به اعتیاد کرد !
سکوت بزرگترین واکنش به اینگونه کارهاست. واقعا به اینطور افراد چه جوابی باید داد؟ درآن برنامه به من نسبت اعتیاد دادند و گفتند درست است که یاس از مبارزه با اعتیاد صحبت میکند اما شاید خودش بدش نمیآید که از موادمخدر استفاده کند و این درحالی است که من تا به امروز در زندگیام هیچکدام از موادمخدر را حتی لمس هم نکردهام.
- یکی از وبلاگها مطلبی منتشر کرده بود در اینباره که یاس شیطانپرست است؛ در این مورد چه نظری داری؟
اصلا نمیتوانم بفهمم چطور میتوانند راجع به منِ یاسر چنین صحبتهایی را عنوان کنند. آمدهاند و اشعار من را به شیطانپرستها وصل کردهاند که واقعا جای تعجب دارد. این وصلهها به من نمیچسبد.
- دوست خاصی داشتی که نگذاشت به سمت خلاف بروی؟
نه، شاید باورت نشود اما در آن دوره بیش از هفتاد درصد از دوستان من خلاف بودند.
- خبری از دوستان آن روزهایت داری؟
اکثرشان فوت کردند.
- الان که یاد آن روزها میافتی، چه حالی پیدا میکنی؟
حالم بد میشود وقتی به دوستان آن روزهایم فکر میکنم. بعضی از آن بچهها واقعا بچههای خوبی بودند، اما سرنوشت آنها طوری بود که خیلی زود از دنیا رفتند.
- در مقابل این همه مشکل چطور توانستی تاب بیاوری و بحرانهای مختلف را مدیریت کنی؟
بههرحال هر کسی یک پتانسیلی دارد. شاید اگر کس دیگری جای من بود، دوام نمیآورد و خسته میشد. البته من خیلیها را میشناسم که با وضعیتی به مراتب بدتر از من روبهرو بودهاند و درد کشیدهاند. شما اگر امروز زندگی کودکان کار را رصد کنی، میبینی که هرکدام از آنها داستان پیچیدهای دارند که در فیلم و کتاب و سریال هم نمیگنجد. من این را میدانم که خیلیها شرایط خانوادگی بدتری نسبت به من داشتند اما از آنجایی که خودم را همجنس و همدرد آنها میدانم سعی میکنم با کارهایم التیامی باشم بر دردهای آنها. بعضیها میگویند تو با آهنگهایت داغ دل ما را تازه میکنی اما بهنظر من این حرف اشتباه است. کسی که این حرف را میزند از واقعیت فرار میکند و دردهایش را باور نمیکند. انسان وقتی مشکل را باور میکند، میتواند برایش راهحل پیدا کند.
- از داستان زندگی دیگران هم در سوژههایی که به آنها میپردازی، استفاده میکنی؟
بله، مثلا یک ایمیل به دست من رسید که در آن یکسری عکس بود، دیدن این عکسها باعث خلق آهنگ "از چی بگم" شد. یا مثلا یکی از دوستان نزدیکم که مرتب ورزش میکرد و شرایط جسمانی فوقالعادهای داشت، گرفتار اعتیاد شد و با بحران عجیبی روبهرو شد اما با ارادهای که داشت ترک کرد که دیدن سرنوشت او باعث شد آهنگ "تمومش کن" خلق شود.
- خانوادهات با فعالیتت در سبک رپ مخالفتی نداشتند؟
آن اوایل خانوادهام کارم را زیاد جدی نمیگرفتند، اما الان وقتی قطعه جدید را آماده میکنم، با ذوق و شوق در مورد کارم از آنها نظر میخواهم، بههرحال مسلما عزیزانت اولین کسانی هستند که نظرشان برایت مهم است.
- مدرک تحصیلیات چیست؟
دیپلم دارم، البته دانشگاه هم قبول شدم اما نرفتم.
- نمیخواهی ادامه تحصیل بدهی؟
دوست دارم اما دیگر از لحاظ ذهنی کشش این موضوع را ندارم.
- "سی دی رو بشکن" آهنگی بود که شاید میتوان از آن بهعنوان سکوی پرتاب تو نام برد، چه دلیلی باعث شد که آن آهنگ را بخوانی؟
یک روز وقتی در شرکت عمویم مشغول مطالعه روزنامه بودم، در صفحه حوادث خواندم که یک دختر جوان برای انتشار فیلم خصوصیاش اقدام به خودکشی کرده است. با خودم در این مورد فکر کردم، خب یک نفر این همه زحمت کشیده و تازه به جایگاه خوبی در زمینه کاریاش دست پیدا کرده اما با یک اتفاق تمام تلاشهایش برباد رفته است. حس خودم این بود که آن دختر نیاز داشت در آن لحظه صدای من را بشنود.
- این آهنگ اثری هم داشت؟
خیلی اثرات خوبی داشت. در واقع کاری که من با این آهنگ انجام دادم، نیرویانتظامی نتوانست انجام دهد. پلیس دنبال این بود که این سی دی از اجتماع جمع شود و من با خواندن آن آهنگ تلاش کردم در این مسیر گام بردارم که فکر میکنم موفق عمل کردم.
- بابت این کار از تو تقدیر نشد؟
نه…
- تابهحال هیچوقت برای حل معضلات اجتماعی از تو کمک خواسته نشده؟
نه…
- فقط برای قشر ضعیف جامعه میخوانی؟
نه، طلاق یا اعتیاد چیزی نیست که فقط مختص قشر ضعیف باشد.
- آهنگهایی که میخوانی چه تاثیری روی مخاطبینت داشته؟
آهنگها هرکدام به نوعی تاثیر خودشان را روی مردم میگذارند. مثلا آهنگ "بهخاطر من" که در مورد طلاق بود تاثیر زیادی داشت، یا آهنگ "باید بتونیم" کاری کرد که قابل تصور هم نیست.
- کدامیک از وجوه زندگیات را هنوز در آهنگهایت بیان نکردهای؟
هنوز تلخترین بخش زندگیام را در آهنگهایم بیان نکردهام و ترجیح میدهم الان هم در موردش صحبت نکنم. بعد از اتفاقات بدی که در زندگی من افتاد، داستانهای زیادی در زندگیام اتفاق افتاد. من پسر بزرگ خانواده بودم و باید مستقیم با مشکلات سرشاخ میشدم، بگذار این حرفها را در آهنگهایم بازگو کنم.
- از خودم شروع کردم
اولین کاری که کردم این بود که در نوشتارم از داستانهای خودم شروع کردم. مثلا آهنگ "چه روزهای سختی رفت"، "به امید ایران"، "درددل" یا تراک "مرهم" آهنگهایی هستند که از اول تا آخر داستان زندگی خودم را در آنها بیان کردهام.
رپ را وارد خانه ها کـردم
- در آهنگهایت مردم را نصیحت میکنی؟
نه، اصلا… من ۳۰ ساله هستم و درحد و اندازهای نیستم که بخواهم کسی را نصیحت کنم.
- میانگین سنی مخاطبینت چند سال است؟
من برای همه گروههای سنی مختلف میخوانم و اینطور نیست که بگویم فلان رده سنی مخاطبم است و فلان رده سنی نمیتواند آهنگهایم را گوش کند. من کسی بودم که رپ را وارد خانوادهها کردم و فکر میکنم این کار، کار بزرگی بود. هیچوقت یادم نمیرود، در یکی از رستورانهای نیویورک مشغول غذا خوردن بودم، پیرمردی که در خیابان مشغول راه رفتن بود تا من را دید به شیشه رستوران زد و گفت عاشقتم. وقتی یک آدم سن و سالدار اینطور با من برخورد میکند، حس میکنم توانستهام کارم را بهخوبی انجام دهم.
- اینگونه مسائل باعث ایجاد غرور در تو میشود؟
بله، البته غرور ملی، نه غرور شخصی…
- چرا تا بهحال در مورد اعتیاد در سینما صحبت نکردهای؟
اعتیاد، اعتیاد است و فرقی ندارد در بین اهالی سینما باشد یا مردم عادی جامعه! البته موافقم که اعتیاد در سینما نه تنها سینمای ایران، بلکه دنیا بیداد میکند. خیلیها هستند که با استفاده از موادمخدر جلوی دوربین قرار میگیرند و با استفاده از مصرف موادمخدر تواناییهایشان را بروز میدهند. من بیشتر دوست دارم به اعتیاد در سطح جامعه بپردازم.
- من معتقدم یاس یک نویسنده قهار اجتماعی است که اجتماعش را خیلی خوب میشناسد، این جامعهشناسی از کجا ناشی میشود؟
تجربه! در یکی از آهنگهایم میگویم: "من که قبل از دنیا اومدن به لطف خالق/ بدون تجربه شدم توو نطفه بالغ" من از همان کودکی با مسائل جدی زندگی روبهرو شدم و از همان موقع تجربیات زیادی در زندگی نصیبم شد.
- در واقع تو کودکی و نوجوانی نداشتهای…
بله، میشود اینطوری هم گفت.
- این موضوع برایت حسرت نیست؟
بیشتر از اینکه حسرت باشد، برایم تبدیل به عقده شده…
- هنوز هم این عقده در تو وجود دارد؟
من زمانی فکر میکردم هر چقدر که سن افزایش پیدا میکند خاطرات بد به دست فراموشی سپرده خواهد شد، اما شاید برایت جالب باشد بدانی هر چقدر که جلوتر میروم، گذشته بیشتر برایم زنده میشود.
- پس تو با گذشتهات زندگی میکنی؟
باور کن نمیخواهم اینطور باشد. همه دوست دارند سنشان را پایینتر از سن واقعی خود نشان دهند اما من دوست دارم زودتر سنم بالا برود، میخواهم ببینم چه اتفاقاتی قرار است برایم بیفتد، حاضر نیستم حتی یک ساعت هم به عقب برگردم.
- این درگیر بودن با گذشته باعث نمیشود یک روزی مثلا اقدام به خودکشی کنی؟
هیچوقت به پایان زندگی فکر نمیکنم. خدا را شاکرم که فعلا در حال طی کردن سیر صعودی در زندگی هستم و فقط به پیشرفت فکر میکنم. عِرقی که به سرزمینم دارم باعث ایجاد انگیزه در من میشود تا در مسیرم با قدمهای محکمتری حرکت کنم.
- سال جهانی مولانا به آمریکا رفتی و در بعضی از دانشگاههای این کشور برنامه اجرا کردی، در این مورد برایمان بگو.
بله، من بهعنوان کسی که معرف موسیقی مدرن ایران بود در این تور شرکت کردم و خوشبختانه با استقبال خوبی هم مواجه شدیم و در نهایت در سیزده دانشگاه مختلف آمریکا برنامه اجرا کردیم. نکته جالب این بود که اکثر حضار در سالنهایی که برنامهها اجرا میشد شناخت چندانی از ایران نداشتند و فکر میکردند ایران کشور بستهای است، اما خدا را شکر وقتی برنامههای ما در آنجا برگزار شد دیدگاه اکثر آنها نسبت به کشور ما تغییر کرد و از این بابت واقعا خوشحالم.
- وقتی با این استقبال خوب مواجه شدی، چرا تصمیم به مهاجرت نگرفتی؟
اینجا منبع الهام من است و معتقدم اگر قرار باشد دلی کار کنم خارج از ایران حرفی برای گفتن ندارم. من یک سال در آمریکا بودم و در این یک سال هیچ چیزی نداشتم که بنویسم و به همین دلیل در آن یک سال هیچ کاری از من منتشر نشد. البته من به خارج از کشور میروم اما اینطوری نیست که بخواهم برای همیشه بروم و برنگردم. من کار خودم را انجام میدهم و معتقدم آدم باید گاهی برای رسیدن به اهدافش مرزها را بشکند، هدف من فقط به ایران خلاصه نمیشود، من میخواهم رپ فارسی را در دنیا مطرح کنم.
- فکر میکنی باتوجه به اینکه زبان ما بینالمللی نیست، این کار عملی است؟
هیپپاپ یک زبان بینالمللی است؛ شاید من و تو زیاد روی زبان انگلیسی مسلط نباشیم، اما بعضی از آهنگهای خارجی را گوش میدهیم و همراه با آنهایی که دوست داریم همخوانی هم میکنیم. تصاویری در سایتهای اینترنتی وجود دارد که نشان میدهد خیلی از آمریکاییها سیلاب آهنگهای من را حفظ کردهاند و با من میخوانند، پس این کار شدنی است! بهنظر من کلمات فارسی خیلی خوب میتوانند روی آهنگ بنشینند و کار آنقدر خوب از آب دربیاید که یک آدم خارجی هم با آن ارتباط برقرار کند.
- تو همیشه پای ثابت خیریهها هستی، چرا؟
این عهدی است که در روزهای سختی که داشتم با خودم بستم تا اگر روزی شرایطش را داشتم به دیگران کمک کنم. خیلیها میگویند من نذر میکنم اگر این اتفاق بیفتد فلان کار را انجام دهم، اما من نذر نمیکنم و فقط به وظیفه خودم عمل میکنم. موسیقی یک روزی برای من فقط بهعنوان تفریحی برای پر کردن اوقات فراغت مطرح بود اما امروز تبدیل شده به یک رسالت، رسالتی که خیلی چیزها را شامل میشود. من به این دلیل خواننده شدم که بتوانم یک مرهم و کمک برای مردمم باشم. در واقع میخواهم آینه جامعهام باشم.
- خوانندههای دیگر نسبت به تو جبهه نمیگیرند؟
چرا، این موارد نسبت به من خیلی زیاد است. البته با یکسری از دوستان در ارتباط هستم اما از گوشه و کنار میبینم و میفهمم که با غرضورزی در موردم برخورد میشود.
- فکر میکنی امروز در کار خودت تبدیل به سمبل شدهای؟
نه، هنوز فاصله زیادی تا این حرفها دارم.
- اما فکر میکنم امروز بهنوعی تبدیل به نماد اعتراض در موسیقی شدهای.
ببین اینکه شخصی در یک موضوعی تبدیل به برند شود با اینکه تبدیل به نماد یک موضوع مشخص شود، خیلی متفاوت است. من هنوز خیلی راه دارم تا تبدیل به نماد و سمبل شوم.
- نمیخواهی در مورد گرانی بخوانی؟
نمیدانم، باید ببینم چه پیش میآید. اما در مورد گرانی باید بگویم که فکر میکنم این موضوع فقط به ضعف اقتصاد ایران مربوط نمیشود. بهشخصه معتقدم کشورهایی هستند که تمام تلاششان را میکنند تا ما را با شکست مواجه کنند و این موضوغ باعث شده مردم تحت فشار قرار بگیرند.
- منبع درآمدت چیست؟
شعر مینویسم و به دوستانی که بخواهند میفروشم.
- الان وضع مالیات خوب شده است؟
خدا را شکر نسبت به گذشته وضعیت و زندگی بهتری دارم.
- پول، یاسر را عوض کرده؟
من آدم پولداری نیستم که بخواهیم بگوییم پول باعث شده تغییر کنم، اما واقعا نسبت به گذشتهام از نظر اخلاقی هیچ تغییری نکردهام.
- شهرت باعث شده به پول برسی؟
هنوز نه؛ هرکس بخواهد با من کار کند، میگویند یاس غیرمجاز است، کار کردن با او ریسک است.
- تابهحال پیشنهاد بازیگری داشتهای؟
بله؛ اما راستش هنوز پتانسیل و توانایی بازیگری را در خودم نمیبینم. بهنظرم اول باید در موسیقی خودم را به اثبات برسانم و بعد در مورد رشتههای دیگر صحبت کنم.
- فیلمی که قرار بود در مورد زندگیات ساخته شود به کجا رسید؟
فعلا خبری از ساخت آن نیست و تصمیمی در اینباره نگرفتهایم.
- فقط در مورد مسائل اجتماعی میخوانی؟
اغلب کارهایم اجتماعی است اما مثلا یک آهنگ دارم بهنام "صلح تویی" که در پاسداشت مقام مولانا خواندهام. بعضا هم آهنگهای عاشقانه منتشر کردهام.
- نمیخواهی در مورد شهدا و جانبازان جنگ آهنگی بخوانی؟
قطعا یک روز این کار را انجام خواهم داد و این موضوع در برنامهام قرار دارد. شهدا الگوی زندگی من هستند و منِ یاسر همیشه به شهدا و خانوادههایشان از صمیم قلب احترام میگذارم.
- چه چیز این آدمها برایت جذابیت دارد؟
اینکه یک مرد برای حفاظت از ناموس و وطنش با دست خالی جلوی تیر دشمن قرار بگیرد و بجنگد واقعا کار بزرگ و ارزشمندی است.
- پس خودت را مدیون آنها میدانی…
صددرصد. فکر میکنم هیچ دینی بالاتر از دینی که شهدا بر گردن ما دارند، وجود ندارد.
- از لحاظ تفکر و حتی نوع پوشش چقدر به جوانهای امروزی نزدیکی؟
خیلی نزدیکم، حتی به بچههای دهه هفتادی هم نزدیکم و به آنها احساس نزدیکی میکنم و با خیلی از آنها در زمینههای کاری در ارتباطم.
- ورزش میکنی؟
یک زمانی کشتی میگرفتم و زیر نظر آقای هاشم کلاهی کشتی آزاد کار میکردم و اگر تعریف از خود نباشد، خوب هم کشتی میگرفتم.
- اهل فوتبال هم هستی؟
نه اصلا اعتقاد و علاقهای به فوتبال ندارم و فقط بازیهای ملی را با تعصب تماشا میکنم.
- فیلم چطور؟
فیلم زیاد تماشا میکنم، اغلب خارجی و گاهی هم ایرانی…
- بین آهنگهای پاپ چه آهنگی را دوست داری؟
آهنگ "سلام آخر" احسان خواجهامیری، "فرشته پاک" سیامک عباسی، "کاش" محسن یگانه و "بازار خرمشهر" محسن چاووشی.
- در کنسرتهای داخلی شرکت کردهای؟
بله، خوشبختانه واکنش مردم نسبت به من خیلی خوب بود و خیلی انرژی گرفتهام.
- تابهحال در ایران کنسرت برگزار کردهای؟
نه، برگزاری کنسرت در ایران برایم چیزی شبیه به یک رویاست که امیدوارم روزی محقق شود.
- بهترین فیلم ایرانی که دیدهای کدام فیلم بود؟
"مزرعه پدری" مرحوم ملاقلیپور.
- حرفی مانده که بخواهی بگویی؟
امروز که اینجا نشستهام انتظار دارم اگر حرفی در مورد من زده میشود و کاری انجام میشود، دلی باشد. من برای مردمم حرف میزنم و تا آنجایی که بتوانم برای آنها کار میکنم و حرف میزنم و آرزو میکنم هیچوقت از این مسیر خارج نشوم و تغییر نکنم.
:: موضوعات مرتبط:
تفریح و سرگرمی ,
مطالب جالب ,
,
:: برچسبها:
یاس ,
یاسر بختیاری ,
خواننده ,
رپ ,